مرتضی اخوان | شهرآرانیوز؛ شبیه هیچکدام از سلبریتیهایی نبود که چهره شان اخم غرور دارد و بوی ادکلن خارجیشان مشام را میزند. حسنآقا با کتوشلوار خاکستری و پیراهن سفید میآید. خبری از بنز و لامبورگینی یا بادیگاردهای ترسناک کتوشلواری نیست. حسنآقا از ون میهمانان آسایشگاه بیرون میآید و تمام تن ورزیدهاش را به پهلوانی خم میکند تا همقدوقواره بچههایی شود که از معلولیت ذهنی رنج میبرند و تنهاپناهگاهشان آسایشگاهی است که سالهاست در آن زندگی میکنند.
آسایشگاه معلولان ذهنی شهید بهشتی مشهد دیروز میزبان کشتیگیری بود که دیگر کسی او را به قهرمانی جهان و المپیک نمیشناسد. اینروزها همه حسن یزدانی را فراتر از قهرمان، یک پهلوان میدانند و آوازه حضورش در کارهای خیر دیگر بیشتر از یک کشتیگیر معمولی پیچیده است. پهلوان مازنی دیروز پهلوانانه آمد، با ساکنان خانه بهشتی همکلام شد، کشتی گرفت و با تحویل لبخند به چشمهای گریانی که دلشان برای پهلوان افسانهایشان که پیشازاین در تلویزیون او را دیده بودند، رفت.
چهره اش برای مهربانی، درست شبیه چهره مبارزه اش بر روی دایره طلایی تهاجمی است. از راه که میرسد، با همراهیانش وارد ساختمان اصلی آسایشگاه میشود و قبل از هر چیز به خوش و بش با ساکنانی مشغول میشود که همه چیزشان شبیه شهروندان سالم است، اما کمی از معلولیت ذهنی رنج میبرند. یزدانی وارد ساختمان اصلی میشود و به خاطر لزوم رعایت شیوه نامههای بهداشتی متأثر از همه گیری ویروس کرونا، خبرنگاران و اصحاب رسانهای که خودشان را به آسایشگاه شهید بهشتی رساندند، از همراهی اش باز میمانند.
با وجود این، عکاسان و دوربینهای تلویزیونی همراه پهلوان میشوند تا تصاویری را از مهربانی هایش ثبت کنند؛ تصاویری که نشان میدهد پهلوان حسن یزدانی پا به پای مسئولان آسایشگاه پای بساط بچههایی مینشیند که از معلولیت ذهنی رنج میبرند، اما دلشان به وسعت یک دریا بزرگ است. لبخند میزنند، دست پهلوانی با پهلوان میدهند و دست آخر او را بغل میکنند. حسن آقا آغوشش برای یکایکشان باز است. عکسهای یادگاری یزدانی بوی آقای دوربینی ندارد و او بی توجه به چکاچک دوربینهای حاضر در ساختمان، به بچههای آسمانی آسایشگاه مهر میورزد؛ درست شبیه مرام پهلوانی، ورزش پهلوانی ما.
اینجا به سالن ورزشی آسایشگاه معلولین ذهنی شهید بهشتی مشهور است؛ جایی که قرار است بچههای سندروم دان حاضر در آسایشگاه با هم کشتی بگیرند و پهلوان قضاوتشان کند. حسن یزدانی مینشیند تا آنها سرشاخ شوند. رقابت اول آغاز میشود.
زیر یک خم، زیر دو خم و خاک. انگار بچههای بهشتی فنون کشتی را از خود حسن آقا هم بهتر بلد باشند. یکی دو کشتی که میگیرند، هدایت که کشتی گیرترشان است، جلو میآید و حسن آقا را به مبارزه میخواند. حسن یزدانی بلند میشود. کت از تن در میآورد و میرود روی تشک بهشتی؛ با همان ابهتی که در اسلو به نمایش گذاشت و تیلور را اسیر خود کرد. صدای تشویق و هیاهو بالا میگیرد. حسن آقا کم نمیگذارد. سر شاخ میشود.
برای زیر گرفتن میرود. پس میکشد. هدایت که کار را جدی گرفته، میرود خم بگیرد. یکی دو بار ناکام است؛ اما گویا رسیدن به پای قهرمان جهان و المپیک، اینجا سادهتر از هر جایی است. یزدانی زیر میدهد و در یک چشم به هم زدن، طوری که حاضران هم نفهمند، پایش را بند پای هدایت میکند تا خاک پهلوانی شود. کمرش به خاک مینشیند و ارزشش پیش حاضران بالا میرود. حسن آقا بازنده سربلند میدان بهشتی است؛ برابر هدایت، برابر نگاه آنهایی که پهلوانی را مینویسند، مینگارند، میخوانند.
سرش را به دیوار تکیه داده است. همه فکر میکنند خودش را لوس کرده است. یکی میگوید: «محمد گریه نکن.» دور یزدانی را احاطه کردند و هر کسی آنجاست، با گوشی موبایلش میآید تا سلفی بگیرد؛ سلفی خاطره انگیزی با قهرمانی که مانندش به این زودیها نمیآید. حسن آقا لا به لای لبخندهایش و صبری که برای سلفی گرفتن دارد، آرام آرام خودش را به محمد میرساند، دستی به سرش میکشد و میگوید: مرد که گریه نمیکند.
محمد میچرخد سمت ستاره. چشمانش خیس است. میگوید از رفتن یزدانی ناراحت است. مکالمه کوتاهی میان او و حسن آقاست. دست نوازش پهلوان، چشمان خیس محمد را آرام میکند.
حسن یزدانی، دارنده مدال طلای کشتی آزاد المپیک و جهان، از بازدید که فارغ میشود، در جمع خبرنگاران میگوید: امیدوارم توانسته باشم در حد توانم برای خوش حالی عزیزان در آسایشگاه قدمی برداشته باشم. او اضافه میکند: از حضور در کنار عزیزان آسایشگاه و کسانی که در این مؤسسه فعالیت میکنند، لذت بردم.
از پرسنلی که در این مکان در تمام زمینهها برای آموزش کودکان ناتوان فعالیت دارند، تشکر میکنم. امیدوارم خدمت رسانی این افراد به چشم مسئولان بیاید و حمایت دولت برای تمام مؤسسان خیریه کشور را در پی داشته باشد. یزدانی تصریح میکند: قهرمانی جزئی از ورزش است، اما در مسائل اجتماعی کمترین هستم.
امیدوارم توانسته باشم برای خوش حالی عزیزانی که در این مجموعه حضور دارند، در حد توانم قدمی برداشته باشم. قدم برداشتن در این مؤسسات کمترین کاری است که انجام میدهیم. کودکان اینجا در هر زمینهای مستعد هستند و معلمان آنان نیز زحمت میکشند و آموزشهای لازم را ارائه میدهند. یزدانی درباره دریافت نشان ملی معروف خاطرنشان کرد: این نشان از سوی ستاد امر به معروف و نهی از منکر اهدا شده است. امیدوارم لایق این نشان باشم، زیرا برای نخستین بار است که به یک ورزشکار اهدا میشود.